تو اتوبان داشتم لايي ميکشيدم،يه زانتيا اومد گفت داري لايي بازي ميکني؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربي ميرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ کنترل نا محسوس بزن بغل! - ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان
رایانه همراهم روی پام دارم باهاش کار می کنم .بابام اومده تو اتاقم می گه:رایانه همرات روشنه؟
میگم:پس نه پس!روی زمین داشت گریه میکرد گذاشتم روی پام آروم بگیره
بعد به پدرم میگم باهاش کارداری؟میگه پس نه پس!صدای گریش می اومد،اومدم بهت بگم گناه داره بغلش کن.
داريم لوازم ميزاريم توي ماشين که بريم مسافرت همسايمون ميگه داريد ميريد مسافرت؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توي ماشين زندگي کنيم!
به داداشم می گم تو آشپزخونه ای زیر کتری رو هم روشن کن ، میگه می خوای چایی دم کنی ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام آشپرخونه رو بخار بگیره سونا راه بندازم …
رفتم استخر داشتم غرق ميشدم غریق نجات میله رو برداشته اومده لب استخر با لبخند میگه میخاي کمکت کنم؟نه پ با اون میله استريپتیز کن ببینم بلدي
داداشم گفت چرا بال بال ميزني؟ چيزي پريد تو گلوت؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم خودم رو آماده پروار ميکنم
به رفيقم ميگم شارژر سوزني داري؟ ميگه مي خواي موبايلتو شارژ کني؟
پ نه پ مي خوام دگمه لباسمو باش بدوزم!
نشستيم داريم “سقوط آزاد” ميبينيم ، داداشم ميگه اين دريا ئه واقعا کيشه؟؟؟
پـَـ نـَـ پـَـ دارن اسکلمون ميکنن … شهرک سينمايي رو آب کردن